شکـــستن

هــَمـه ی ِ قــَراردادهــآ را کـه روی

کـآغَـذهـآی بـی جـآن نـمی نویسنــــــد !

بـَـعـضی از عـهـدهــآ را روی قـــلـب هـآی هـَـم مـی نــویــسـیـم . . .

حَـواسَت بـــه ایـن عـَهـدهـآی غـیـر کـآغَـذی بـآشـَد. . .

شـکـسـتَـــنـــشـآن یـک آدم را مـی شـکند. .

++ خــدایـــــا به آنـــان که ادعـــای عاشقی تـــو را دارند بیــــاموز که بزرگتـــرین گـــناه
شکـــستن دل آدمیــــان است...

بعضی ها

 بعضی ها دست شان رو میشود
اما
رویشان کم نمی شود
چقدر زیاد هستن این بعضی ها...!

ســــُک ســـــُک....!!

آخـــَر ِ بـــازی ست...!
ســــُک ســـــُک....!!
پـــــیدایـــــَت کــــردَم...!!!
آنجــــا...!!!!
دَرآغـــوش ِ او....!!!!!

++ دیگر نمی ترسم تو را که بیشتر از یکبار نمی شود از دست داد..!

لاک غلط گیر

لاک غلط گیر

را برمیدارم

و تو را از تمام خاطراتم

پاک میکنم!

تو غلط اضافی زندگی ام بودی شک نکن...

++ همه دردم این بود عشقش بودم وقتایی که عشقش نبود . . . !

در کودکی

در کودکی

در کدام بازی راهت نداده اند؟؟؟!!

که امروز،

اینقدر دیوانه وار،

تشنه ی بازی کردن باآدم هایی؟

++ عزیزم درکت میکنم تو رو چه به با من بودن؟؟؟ ذاتت هرزه پسنده.....

" ارزونے"

اگـه خاطرخـواه زیـاد בارے ...

مَعنیـش ایــטּ نیسـت کـه فــوق ُالعـاבه بـے نقصــے ...

شـایـَב خیــلے " ارزونے" ...!

++  گفت : بی من چه میکشی ؟  گفتم : نفـــــــــس !!

عَـ ـزیـ ـزَم...!

پاره تنم ،به تن دیگری رفت
عادتم را که میدانی
چندشم میشود
لباسی که به تن دیگری بوده را بپوشم..!

++ عَـ ـزیـ ـزَم...!
چـــهـ زیـ ـبآ اجـــــرآ مے کـ ـُنــے...خـ ـَط بـ ـه خَـ ـط تَـ ـمآم خـ ـوآســــته هـ ـ آیَم رآ...گــــُفــــته هـآیَم رآ..امــــآ...بَـ ـرآی دیــــگَرے...

خاطره ها

یک نفردهان خاطره ها را ببندد
نمی خواهم بشنوم
عذابم می دهند...!

++ مخاطب های امروزی را هرچه بیشتر خاص کنی بی خاصیت تر میشوند..!

" دوستت دارم "

دروغ میگویی " دوستت دارم "
تا من خوشحال شوم
ومن احمق میشوم
تا تو دلگیر نشوی...!

++ فراموش نکن درجواب " دوستت دارم " بعضی ها لبخند هم زیاد است...!

بی‌ ارزش

این که هر بار سرت با یکی گرم باشد
دلیل بر با ارزشی ات نیست !!!
بلکه :
آنقدر بی‌ ارزشی که خیلی‌ها اندازه تو هستند !!!

++ داستان قشنگی است خاطراتم باتو خاطراتت با او رمان جالبی میشود....!

بی‌ ارزش

این که هر بار سرت با یکی گرم باشد
دلیل بر با ارزشی ات نیست !!!
بلکه :
آنقدر بی‌ ارزشی که خیلی‌ها اندازه تو هستند !!!

++ داستان قشنگی است خاطراتم باتو خاطراتت با او رمان جالبی میشود....!

"ارزشــــهایت"

هیـــــچ گاه
به خاطـــــر
"هیـــــچکـــــس"
دســـــت از
"ارزشــــهایت"
نکـــــش
. ....
چــــون زمانــــی که اون فـــــــرد از تــــو
دســـــت بکشــــد ،
تــــو مــــیمانـــی و یـــک
"مـــن "
بــــــی ارزش...

خواب

خواب های خوب و بد زیاد میبینم !
و هر شب ...
تو نزدیک همان خواب خوبم هستی
فکر میکنم تا خوشبختی ام یک غلت دیگر مانده ...
و این غلت های لعنتی!!!
من را از خواب بیدار میکنند هرشب ...

++فقط بگو چگونه رفتن ات را تاب بیاورم وقتی آغوش من هنوز بوی بودنت را میدهد ؟؟

برو

دیگر هوای برگرداندنت را ندارم
 هرجا که دلت می خواهد برو ...
 فقط آرزو می کنم
 وفتی دوباره هوای من به سرت زد.
 آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری !!

++ عزیزم تو سراپا ادعا بودی انکار نکن عشقت را چشیدم طعم کشک میداد..

زن

من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو !!

درد آورست من آزاد نباشم که تو به گناه نیوفتی ، قوس های

بدنم بیشتر از افکارم به چشمانت می آیند ، تاسف بار است که باید

لباسهایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم !!

(زنده یاد سیمین دانشور)

++ نفسم می گیرد دامان تمام رفتن هایت را ! بمان مثل آهم که از تو به سادگی نمی گذرد !
++ آنقدر دلگیرم از تو که با هیچ اشکی دلم باز نمی شود !

++ اگر او برای تو ساخته شــده ، من برای تو ویـــــــــــــــران شده ا

م!!

"مواظِـ ـب خودت باش"

دلـــــم براے تــو کــه نه,
ولـ ــے َبرای روزهــا ی باهمـــ بودنمـان تَنـگـــ شده
براے تــو که نه ،
ولے برای "مواظِـ ـب خودت باش" شنیدن تَنـگــ شده
براے تـــو که نه ،
ولے برای نگاهـ ـے که تا پیچ سَرکوچه تعقیبم میکرد تَنـگــ شده
براے تـــو که نه ،
ولے برای دلے که نگرانم میشد تَنـگــ شده
راستش ! براے اینها که نه . . . .
برای خودت .....دلَم خیــلے تَنـگــ شده

++تنها بودم با تو تنها تر شدم ...

کـــــلافه

کـــــلافه که باشی ...

دلتنگِ کسی هستی؛ که نیست!

حوصله کسی را نداری؛ که هست...

 

++بدترین کاری که یه نفر می تونه با دلــت بکنه،اینه که باعث بــشه

دیگه ذوق نکنی از بودن هیــچ کس !!

++قصه بگو تا بخوابم...  امشب قصه آمدنت را میخواهم... میخوانی!؟

مردن

ساعت ها به این میاندیشم که چرا زنده ام هنوز؟
مگر نگفته بودم بی تو میمیرم ...
خدا یادش رفته است مرا بکشد
 یا
 تو قرار است برگردی؟؟

 
++ مرا از بند آویزان کنید ! سر و ته ...شاید فکرش از سرم بیوفتد !!!

عادت

مببوسم و میگذارم کنار تمام چیز هایی که ندارم را !
دست هایت را
عاشقی ات را
همه را
عادت احمقانه ای است چسبیدن به چیز هایی که ندارمشان...!

 

++ چه دمدمی مزاج شده احساسم گاهی آرام گاهی بارانی "چه  بی ثباتم بی تو"

++ درد دارد وقتی چیزی را کسر کنی که با تمام وجودت جمع زده ای !

الکی

کوچکتر باشد یا بزرگتر ،

چه فرقی میکند؟؟

باید آنقدر آدم باشد که پای حرفش بماند

تا به آرامش برسی !!

وگرنه هر نا اهلی

بوی گند  " دوستت دارم " های الکی میدهد.

چشمانت

به جان چشمانت  !!

اینبار آنچنان رفتنی ام ...

که ، کاسه های آب را هم قسم دهی

نه آن روزها باز میگردند و نه من

 

++ گاهی آدم لال میبشود حرف دارد ولی کلمه ندارد!

مقصر

مقصر خود ماییم ...
عشق را به کسانی ارزانی میکنیم
که از زندگی ، جز آب و علف روزانه ،
نه میفهمند نه میخواهند ....!

هرزه گی

حماقت یعنی من ؛
چه ساده لوحانه " پایه شده بودم ...
برای خیالت که " تخت " شود
تا با هر که دلت خواست رویش هرزه گی را معنا کنی !

بغضم

هر آهنگی که گوش میدهم ،
به هر زبانی که باشد ، بغضم را میشکند . . .
نمی دانم . . .
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است !!

بیزار

از خودم بیزار میشوم
وقتی که از دلتنگیه نبودنت ذره ذره آب شدنم را میبینم
و تو حتی مرا به یاد نمیاوری ...

خواب های شبانه

هنوز هم ، حوالی خواب های شبانه ام پرسه میزنی
لعنتی !!
 دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر
بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم......

++ همه مرا به خنده های با صدا میشناسند؛
این بالشت بیچاره ،به گریه های بی صدا!!

" نه "

این تو نیستی که مرا از یاد برده ای

این منم که به یادم اجازه نمیدهم

حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند

صحبت از دلتنگی نیست ...

صحبت از لیاقت است ...!

 

++ به اندازه همه " نه " هایی که باید میگفتم
و نگفتم امروز باید بگم اشتباه کردم!!

هــــر شـــب

هــــر شـــب

رو بـــه روی آینـــه مــــی ایستـــم

لبخنــــدی مــــی زنـــم

چنــــد قطــــره اشــــکـ مـــی ریـــزم

و مبهـــوت بـــه چشــــم هایـــم خیــــره مــــی شــــوم

دوســــت دارم بدانــــم

آخــــ.ریــــن بــــار کـــه مـــرا دیـــدی

چـــه شکلــــی بــــودم ؟؟!! 

مرد

دِلَمـــ حُضور ِ مَردانــہ می خواهَد ..

نَــہ اینکــہ مَــــرد باشَــــــد

نَــہ ! .. مَــردانــہ باشَــد

حَرفــَــــــشْـــ ...

قُولـَــــــشْــــ ...

فِکـــــــرَشْــ ...

نِگاهَـــشْـ ...

و قَلـبَشْــ ...

آنقَدر مَردانــہ کــہ بِتَوانـْـ تا بینَهایتــِ دُنیا بـــہ او اِعتماد کَــرد

تکیــہ کــَرد......!

++ فقط میخواهم مرد باشد... نه از آن مرد هایی که دوستت دارم هایش وی گند عرق دروغ را میدهند!

چشم

در چشم هایش
مستانه میرقصید زندگی
با تمام مصائبش
من خودم دیدم!!
چشم هایش همه دنیای من بود.....
میدانست ؟

 
++ میخواهم چشم هایم را به بیمارستان ببرم
مدتیست در خواب جایشان را خیس میکنند!

لعنتی

چه رنج آور است!!

میسابم با سوهانی تمام اندامم را

تا شاید پاک کنم اثر لمس سر انگشتانت را
از اعماق تار وپودم
پاک نمیشود لعنتی !!!!
نه عطرت نه رد نوازش هایت ......

 

++فحش میدی نه اینکه دوستش نداری
 چون نبودنش داره نابودت میکنه!

خَندهـ هایمـ

تمامـِ خَندهـ هایمـ رآ نــذر کردهـ امـ کهـ گریه امـ نگیــــرَد،

امـ ـآ شَبـ ــها..

وآی اَز شَبــ هآ...!

هَوایــــِ آغوشتـــْـ دیوانه امـ میکُنـ ــد،

و مَنــــ دَر اَشکــــْ غَـ ــرقــــ می شَوَمــــــ...!

تـ ــو بیــآ ،

مَنـــ میشومـ لیلی اتـــــ

اَصلا میشَوَمــــ سهرابــتــــ ؛

بگـ ــویـد نوشــــ دارو هــمـ پذیرُفــتـهِ میشَـ ــود

حَتـی بَعـ ـــد مَرگَمـــ .

خدایا!

خدایا!
حکمت قدم هایی که برایم بر میداری آشکارکن

تا درهایی راکه به سویم میگشایی ندانسته نبندم

و درهایی که به رویم میبندی به اصرارنگشایم!!!!!!!!

++ آمین

لبانت...!

برای خوشبختی چیز زیادی نمیخواهم ...
همین که آغوش تو باشد و
هرم لبانت...!

++ در آخرین بوسه لبخندم روی لب هایت جاماند.

رفــتــﮧ ای ؟

رفــتــﮧ ای ؟
بـــﮧ درک !
هنــوز هم بهـــتریــن هـا وجـــود دارنـــد
دنــبال ڪسی خواهــــم رفــت ڪــــﮧ مــرا
بـــﮧ خاطـــر خــودم بــخواهـد
نـه زاپــاسی برای بازیـچـه بودن

" حوا "

دختران بی تقصیرند ...!!
آین روزها آدم نمی بینند تا برایش " حوا "شوند ..

گـاه

گـاه בلـمــ مےـگـیرב

گـاه زטּـבگــے ســخـتــــ مےـشـوב

گـاه تـטּـهـا , تـטּـهـایـے آرامـشــ مـے آورב

گـاه گـذشـتـهـ اذیـتـمـ مـیـکـنـב

ایـטּ `گـاه هـا`... گـهـگـاه تـمـامــ روز و شـبــ مـنــ مےـشـو טּـב

آטּـوقـت بـغـض گـلـویـم را مـےـگـیـرב !

בرسـت مـثـل هـمےــטּ روزـها ...

خـاطــره

تـ ـ ـ ـو خیـسِ بـارانی
امّـا مـن ...
مـثـل اتـاق زیـر شیـروانی،

پُــــر از خـاطــره بـارانــم ...

به اون کسی که...

لعنت به اون کسی که...
وقتی بهش محبت میکنی...
خیال میکنه بهش احتیاج داری...!!

قمــــــار

قمــــــار زندگــــــِ ام را به کســـــــِ باختـــــــــم که ""تکـــ دل"" را با ""خشت""بریـــد...
جریمـــه اش یک عمـــر حسرتـــــــ شد ...
چه باختـــــــــ زیبایــــــــــــِ بــــود...

روزگاری خواهد رسید

روزگاری خواهد رسید همچنان که در آغوش دیگری خفته ای ، به یاد من ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی ...
دلت هوایم را خواهد کرد ...
به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را ...
به یاد خواهی آورد خنده هایم را ...
به یاد خواهی آورد اشک هایم را ...
به یاد خواهی آورد آغوشم را ...
مطمئنم در آن لحظه در دلت می گویی : من آغوشت را می خواهم .

ایـــن لحظه هــا

ایـــن لحظه هــا
تنــــم یــه آغــوش گرم می خواهــــد با طـــعم عشــق نه هوس.
ایــن لحظـــه هــا
لبــانم رطوبــت لبــهایی را می خواهـــد با طعم محبت نه شهوت
این لحظــه ها
گیسوانـــم نوازش دستی را می خواهــد با طعم ناز نه نیـــاز
این لحظـــه ها

تنی می خواهم که روحــــم را ارضـــا کند نه جســـمم را

کوچه

دلَـــــم یکـــــ ڪـوچـــــﮧ مــےخـــــواهَــــد

بی بن بَـــســـٺ . . .

وَ بــــارانـــے نَــــمــ نَــــمــ . . .

وَ یڪــــ خـــــدا ،

ڪــــﮧ ڪـــمــے بــــا هَــــم راه بــــرَویـــــم !!!

بگــذر !

از آدم هــآ بگــذر !
دلـَـت را گنده تــَر کن
نـ ـآراحتِ این نبـ ـاش
که چـ ـرا جاده ی رفاقــَـت با تـ ـو همیشه یکــ طرفه استــ . . .
مهــم نیست اگر همیشه یک طرفــه ای . . .
شــآد باش کــه چیزی کم نگذاشتـه ای
و بدهکــارِ خودت ، رفاقـت و خدایتــ نیستی . . .

خیانت

خیانت قشنگی بود..

تهیه کننده:رفیقم..
کارگردان:عشقم..

عکس

بعضی آدم ها مثل عکس ها می مونند: زیاد بزرگشون کنی ، کیفیتشون میاد پایین!

(شکسپیر)

چه دوستم داشته باشی و

چه ازمن متنفر باشی

در هر صورت بهم لطف میکنی

چون اگه دوستم داشته باشی

تو قلبت هستم و اگه ازم متنفر باشی

تو ذهنتم

(شکسپیر)

++ بــ ـا بـــ ــا لایک داره هااااااا

اهمیت

وقتی به یکی زیادی تو زندگیت اهمیت بدی

؛ اهمیتتو تو زندگیش از دست میدی … .

به همین راحتی …

انســـــــــانهاى بــــــزرگ

انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،

دو دل دارنــــــــد ؛

دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد و پنهـــــــــــــــان است

و دلـــــــــــــــى که میخندد و آشکـــــــــــــــار است.

++ آقــ ـــا من از همیناما

کم

کـــــــــــم بــاش

از کم بودنت نتــــــــرس

اونی که اگـه کم باشی ولــــــــت میکنه،

همونه که اگه زیـــاد باشی حیفو میلت میکنه. . .