♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

سلامـــ ـــــ

کنکور کاردانی به کارشناسی قبول شدمــ ــــ (دانشگاه دولتی روزانهــ ـــ)

بعله بچه زرنگیم واس خودم ... رتبم احتمالا زیر 300 باشهــ ـــ

وای خیلی خوشحالمــ ــ

شنبه میرم واس ثبت نامــ ــــ


++ خب حالا 1 کم از دیروز بگمــ ـــ


صب ساعت 9 دوستام منو بیدار کردنــ ـــ

هیچی دیگه استرسم شروع شد

با آجیم رفتم بازار -سر ظهر ساعت 12- مامی جونم کار داشت رفتیم کاراشو انجام بدیم

1 هو کنار تو ماشین بودیم که حالم بد شد

سر گیجهــ ـــ  بعدش 1هو همه جا سیاه شد

بعدشم دیگه هیچی نشنیدمــ ـــ

زودی از ماشین پیاده شدمــ ـــ

آجیمم رف آبمیوه بگیره برامــ ـــ

حالت تهوع گرفتم عجیبــ ـــ

پسرای بی جنبه هم تا جا داشتم تیکه بارم کردنــ ــ ...یه چیزای زشتی میگفتنـ ــ ــ

اصن بی جنبه ان ملتـ ـــ

خلاصه ساعت 2 رفتیم خونهــ ــ

همش از استزس بود که حالم اینطور شد

تا 6 خوابیدم 1هو رفتم توسایت سنجش دیدم نوشته اعلام نتایج

آقا هرچی اطلاعات وارد میکردم میگفت اشتباهه... گریه م گرفته بود

خلاصه بعد نیم ساعت فهمیدمــ ـــ سازمان سنجش...لینک اشتباه گذاشته بود

ساعت 7 رفتم نتایجو دیدمــ ـــ عین چی ذوق کردمــ ــــ....

1 جیغی زدم از ذوقم تا شب سرم درد میکرد...

تا ساعت 2 شب دوستان عزیز و گرامی خواب و از ما گرفتنو ...آمار میگرفتنــ ــــ


++ خداجونمــ ــــ عاشقتم

++ خدا جونم شکرتــــ ـــ