♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

وقتی تو رفتی

وقتی تو رفتی
هیچ کس مرا نمیبیند
حتی دیگر
رهگذران این کوچه
سلامی هم نمیگویند
انگار منهم با تو رفته ام اما خبر ندارم ...

عمد یا سهو

خیاط خوبی ست خدا
اما
دل مرا، به عمد یا سهو،نمی دانم!!..
شاید بی هوا
تنگ به سینه ام کوک زد..

شــــــــبگردی

شــــــــبگردی می‌کنــــم
اما صدای نفــــــــــــس‌هایـــت را از پشــــــــت
هیچ پنــــــــــــــجره و دیواری نمی‌شـــــــــنوم
آســوده بخواب نازنیــــــــــــنم
شــــــــــهر در امن و امان اســـــــت
تنها خانه‌ی من اســت که در آتــــش می‌ســـــــــــــــــوزد

تو کجا,,,

تو کجا,,,
و من کجا,,,
ای عشق بی پایان من ,,,
تو در آن سو هستی,,,
و من در گوشه ای تاریک ,,,
به تو مینگرم ای سرچشمه روشنیها ,,,
و حسرت عشقی را میخورم که هست اما نیست,,,


غم هایم را بغل کن

امشب به مهمانی تو می آیم
نه چشمان فریبنده ات را میخواهم
و نه لبان خیس تبدارت را
مرا یک آغوش به وسعت دستانت کافی است
دلم گرفته ...

غم هایم را بغل کن

جاده

دنیا شانه خالی کرده است.. برای دیدنت به کدام آیه متوسل باید شد؟؟
این همه فاصله بس نبود؟
پس چرا جاده ها کوتاه نمی آیند....؟؟!!

فاصله

حالا،
فاصله، یعنی تکرار نبودن ها
فکر نکن عادت می کنم
هر شب نبودنت را.
در سلول هایم خط می کشم
تا بیایی و بدانی
دل یک پا دارد

اشک و لبخند

نگران اشک‌هایم نباش !
.
از لبخندم بترس
.
که معنایش اشک‌های فردای توست .......!!!

هنوز عاشقم

و من هنوز عاشقم ،
آنقدر که می توانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد ،
از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم
و دست آخر همه را فراموش کنم

کهنه

خــودَم قَبـــول دارم کـــهنه شـــده ام
آنـــقدر کــهنه کــه می شــوَد
رویِ گَرد و خـــاک تَنـــَم یــادگــاری نــوشت
...بنویس و برو...

" نــ "

همیشه از آمدن " نــ " بر سر کلمات می ترسیدم ،
نـداشتنِ تو ، نبودنِ تو ، نماندنِ تو
کاش این بار حداقل دلِ واژه برایم می سوخت
و خبری می داد از نـــرفتـــنِ تـــو .......!

بیخیالی

نیت کرده ام به " بی خیالی " ....
 تا " فراموشی " عادت ِ روزمرگی هایم شود !
 اما باز ، وقتی ، خیس ِ" خاطره ی ِ خیالت " می شوم
 ....بی شعورانه....
 " پرسه های بی خیالی " را ،
 ...به جرم ِ یادت ، دار می زنم!
 و دوباره وصله می شوی به سرم !
 با طعمی تلخ!!!
 تلخ مزه ای ِ تو ،روحم را می جود ...

 و تلخ مزه ای ام ، سکوتت را بالا نمی آورد

چرا

بـــاد آورده را بـــاد می بــرد ...
قبــول ...!
امــا تـــویی که بــا پــاهای خودت آمــده بودی ...
چـــرا...؟

من

خواستم بگویم که کیستم... دیدم
نگفتن بهتراست !!!...
چه سود آنکه با من نمی ماند ، همان بهتر که نشناسد
مرا... آنکس که می ماند ، خود ، خواهد شناخت

نگران نباش...

نگران نباش...
حال دلم خوب است
نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست
نه از شیون های مداومش
به وقت خواستن تو
آرام
گوشه ای نشسته و رویاهایش را به خاک میسپارد!!!

دلتنگی

گاه دلتنگ می شوم
دلتنگتر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و می شمارم
صدای شکستن ها را
نمی دانم من کدام امید را نا امید کرده ام
و کدام خواهش را نشنیدم
و به کدام دلتنگی خندیدم
که این چنین دلتنگم
دلتنگم...


دروغ

میگم راضی ام به رضای خــــــدا
امـــــّــــا...
دروغ میگــــــم
تـــــــــو برگـــــــرد..

حسرت

گناهش گردن خودت...
روزه بودم آن روز،
که حسرت داشتن تو را خوردم...!

تنهایی

دلم یک شب تنهایی میخواهد

با یه عالمه تو

و تمام گوشه کنارهای اغوشت

وسوسه

تـــــو
با هر سیب کرم خورده ای
وسوسه می شوی
تــــو
از بهشت قلب مـن
رانده شده ای ...
در بهشت ماندن ، لایــق هر کس نیست ....

نیستی

نفس می کشم نبودنت را
نیستی
هوای بوی تنت را کرده ام
می دانی
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است
تو نیستی
آسمان بی معنیست
حتی آسمان پر ستاره
و باران
مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد
تو نیستی
و من چتر می خواهم ...
هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...
خودم را به هزار راه میزنم
به هزار کوچه
به هزار در
نکند یاد آغوشت بیفتم ...

موهایم

قیچی به دست به آیینه مینگرم
موهایم را به میل تو و قطعا به خواست خودم بلند نگه داشته ام
گفته بودم اگر نیایی
کوتاه میکنم
تو نیستی
و لحظه ی کوتاه کردن موهایم
بی رحمانه نزدیک میشود

خاطرات

وقتـــ رفتنتـــ یادمـ بیآور خآطراتتــ رآ بدهمــ ببرے
خودتـــ که نباشے به چه کارمــ مےآیند؟!
فقط ذره ذره نابودیمــ رآ ضمانتــ مےکنند!!!

یک نفر

یک نفر در همین نزدیکی ها
چیزی
به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است ...
خیالت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببند
... یکنفر برای همه نگرانی هایت بیدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیا
تنها تو را باور دارد ...

غریبه

دلم یک غریبه می خواهد
بیاید بنشیند فقط سکوت کند
من هـی حرف بزنم
...
و بزنم و بزنم
تا کمی کم شود از این همه بار
بعد بلند شود و برود
نه نصیحتی نه.....
!انگار نه انگار

زود باور بودم

زود باور بودم
من می دانم
نباید به حرف هایش دل خوش می کردم
نباید به نگاهش عادت می کردم
آخر...
... دلچسب بود حضور کوچکش در تنهایی بزرگم
عالی بود شعارهای کودکانه اش مثل فیلم های رمانتیک عاری از تلخی واقعیت
نباید به صدایش سازم را کوک می کردم
نباید به دلش قلبم را هدیه می دادم
آخر...
نو بود دستان خشکش در دستان آزادم
عجیب بود مردمک های چشمش مثل نوای گریه نوزادی پاک
زود باور بودم
من می دانم ...

همین که هستی

همین که هستی
همین که لا بلای کلماتم
نَفَس میکشی
راه میروی
در آغوشم میگیری
... ...
همین که پناه ِ واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست
همین که کلماتم از بی "تو"یی
یتیم نشده اند
کافی‌ست برای یک عمر آرامش ؛
باش!
حتی همین قدر دور


جای خالیتـــــ

ایـن جـا هـاے خـالـے کـه نـبـودنـت را
به رُخـم مـے کـشـنـد
چـه مـے دانـنـد . .
...
فـرهـادتـــ شـده اَم ، بـا تـمـام زنـانـگـے اَم
و چـه شـب هـا کـه
خـواب ِ شـیـریـنـَت را نـمـے بـیـنـَم . . .

خسته ام

و هیچـ کسـ نفهمید کهـ چهـ شدمـ...
 نهـ ماهـ بودمـ، نهـ خورشید...
 اما هیچـ دلیـ سراغـ مرا از آسمانـ تنهاییـ اشـ نگرفتـ
 گوییـ ابرها هیچـ اند
 و فقط ابرند و باید ببارند...
 و تنها باریدمـ...
 خستهـ ام...

تو

مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد
 طعنه های دیگران است !
 شاید اگر این " دیگران " نبودند ،
 تو
 زودتر از اینها
 برای من ، مـُرده بودی ...


کم آوردم

خدایـــــــــــا ،
دخـلـَم با خرجـم نمیخواند ،
کم آورده ام ،
صبری که داده بودی تمام شد ،
ولی دردم همچنان باقیست !!!
بدهکار قلبم شده ام ،
میدانم شرمنده ام نمیکنی؛
باز هم صبـــــــر میخواهم.

دنیا

قید دنیا را میزنم
اگر تو...
دنیایم شوی
دنیام میشی...؟؟


گاهی

گــــآهـ ـے...!
هَــــنوز گـ ـآهــــے...!
مَــــرآ بـ ـه جــــآن تـ ـو قَـــــسَم مـ ـے دَهَـــــند...!
 ببـــــین تَـــــنهـ ـآ مَـــن نیســـتَم کــــ ه رَفتَــــــنَت رآ بــآوَر نمـــــــے کُـــنَم...!

گــــــاهی

احســـــــاس میکنم روی دست خدا مانده ام. . .

خستـــــــه اش کرده ام. . .

خودش هم نمی داند

بامن چه کند! ! !


تکرار

امشب تمام حوصله ام را...
در یک کلام کوچک...
در تو...
خلاصه کردم!!
ای کاش می شد...
یک بار!
تنها همین...
یک بار!
تکرار می شدی

مــــیـدانــــــی ؟

همه را امـــتــحــــان کــــــــــــــرده ام !

قرص خــــواب و مـسکن

روانـشـنــــاس

خــــنـــده هـای زورکــــی . . .

هـنـدزفـری تـوی گـوش و گــــریــه کـردن

ســــیـگــــــــــــــار و مــشــروبـــــــــــ . . .

دوســتـــــــــــان جـــــدیــد. . .

دل من این حـــــــــرفـهـا حـــالـیـش نـمیشود !

آغــوشـتـــــــ را مـیـخـــــــــــواهـم . . .

بـــــــرگــــــرد . . .

تقدیر

تقـــــــــــدیــــــر را بــــــــهانه کـــــــرده اند
بـــــــرای نرسیــــــــــدن تـــــــو بــــه من.....
بـــاور کـــــن هیـــــــــچ مانعــــــــی نیــــــــست..
بـــــــه گــــمانم هـــنگام نگـــــارش تقدیــــــــرمان.
خــــــــــدا عطســــــــــــه کــــــــرده همیـــــــــــــن ...
بـــــه صبــــــــــــــــر کـــــــه اعتقــــــاد داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میترسم

میتــرســم…
کسـی بــوی ِ تنـت را بگیــرد
نغمــه ِ دلـت را بشنــود
و تو خــو بگیــری به مـــآنـدنـش!!!
چـه احســآس ِخـط خطــی و مبـهـمـ یسـت!
ایــن عــآشقــآنـه هــآی حســود مــن

دلـ ــــــــ

سلام روزگار…
چه میکنی با نامردی مردمان…
من هم …
اگر بگذارند …
دارم خرده های دلم را…
چسب میزنم…
راستی این دل …
دل می شود ؟

دوام

     خــدایا ؟
کــمــی بــیـا جــلــوتــــر .
مــی خــواهـــمـــ در گوشــت چــیــزی بــگــویم . . . !
ایـن یـک اعــتـرافــــــ اســت . . .
مــن بــی او دوامــ نــمی آورمــ . . .
حــتــی تــا صــبح فـــردا . . . !.!

خدایاااااااااااااااااااا

خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم
همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران !
ولــــــــــــــــی ;
...
آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت
... مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد

قلب دوم

شنیده بودم "پــــا" ، "قــلب دوم" است ...
امّا باور نداشتم ...
تا آن زمان که فهمیدم ...
وقتی دل مانـــدن ندارم ...
پای ایستادن هم نیست .../.

مـی گویـنـد یکــ دستـــ ... صدا ندارد ...

مـن صدای خــ♥ــدا را هـم

در مـی آورم(!)
اگر تـــ ♥ ـــو ... دستــ ــم را ... گرفـتـهـ بـاشـی .

دلتنگـﮯ...!

در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !

از یـڪ روز،

از یـڪ جــآ،

از یـڪ نفـر،

بـہ بعـد...!

دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!

نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ،نـہ خیـآبـآטּ هآ

همـہ چیـز مـﮯ شـود:

دلتنگـﮯ...!

ببینمت. . .

گونه هایت خیس اســـت . . .

باز با این رفیق نابابـــــت... نامش چه بود؟

هان! باران. . .

باز با "باران " قدم زدی ؟

هزار بار گفتم
باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .

همدم خوبی نیست برای

دردها . . .



پا برهنه

اینجا صدای پا زیاد مـــیشنوم
امـــا
هـیچکدام تــــــو نیستــــی !
.
" دلــ♥ـــم "
.
خوش کرده خودش را به این فکر
که شاید
.
.
.
.
.
" پا برهـنه " بیائی . . .

برگــ ــرد

کاش میشد به تو یک نامه نوشت
.
نامه را دست خدا داد که باور بکند
بی تو من میمیرم
در ترک آینه ها میشکنم
.
کاش میشد که خدا
آخر نامه به جای من امضا بکند
و بگوید به تو : "برگرد" و تو نیز
.
.
.
.
.
.
.
توفقط "محض خدا" برگردی !!!

بارون

صدای پایش آرام آرام به گوشم می رسد
.
چیک چیک
گونه ام را بوسید
نم نم
از گوشه چشمم چکید
.
باز هم خاطراتم زنده شد
.
"من و تو به یاد باران
یا شاید
به یاد تو ،من و باران"
.
فرقی نمی کند
چه در کنارم باشی
چه در کنارش باشی
.
.
.
زیر باران یاد تو مرا خیس میکند !

یه روز میرسه

یه روزی میرسه که جای خالیم رو با هیچ چیز نمیتونی پر کنی .......
.
من " خاص "نبودم ،.
.
فقط ...
.
.
.
عشقم بی ریا بود...
.
و عشق بی ریا کیمیاست ...!

میدونم یه روز میرسه...

اعتماد

این روزها از اعتماد کردن متنفرم

به دلم اجازه نمیدهم دوباره کار دستم دهد

و شعارهای انسانیت را از هر کس میشنود او را باور کند.. نه!

همه درست شبیه به هم اند...

فقط بعضی ها بهتر و باور کردنی تر دروغ می گویند...