♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

مـ ـی دانم

مـ ـی دانم! کــ ــار داری!
سـ ـَرَت شــ ـلوغ است!
مـ ـی دانم!
اما اینکـ ــه موقع خـ ــواب...
روی تخـــتت... چند ثانیه...
فقط لحـ ـظه ای بــه ذهــتنت خــ ـطور کند...
کــ ـه یکـ ــ جـ ـایی...کـــ ـسی... روی تخـ ــتش...
موقع خــوابــ ـش...
برای "تــ ـو" اشـ ــک مـــ ـی ریزد!
همین هـ ـم بـ ـرای مــ ـن کـ ــافیست...

” دیوونه من که باهاتم “

بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه…
محکم بغلت کنه…
بذاره اشک بریزی راحت شی….
بعد آروم تو گوشت بگه: ” دیوونه من که باهاتم “


تــُـ[♥]ــو

راهــ کـِـﮧ میـروے

عَقــَـب میـمــانَــم•••

میـخواهـَـم مـُـراقبـَـت باشَم

نـَه بـَـرای اینـکـِـﮧ نـَخواهَـم با تــُـ[♥]ــو هـَـم قــَـدم باشَـم

میـخواهـم پا جاے پاهایـَـت بگــُـذارَـم

میـخواهـَــم رد پایـَـت را هیچ خیابانـے در آغوش نکـِـشـَــد

تـــُــو فــَـقـَـط بـَــراے مـَـنے...!!!

سکوتـــــــ

سکوتـــــــ

پشت گوشی تلفن

سنگین ترین سکوتهاستــــــــــ.

نه از دستـــــــــــ ها کاری ساخته است ؛
نه از چشــــم ها..

" مــَــن هـم دوسـتت دارم "...

دوست می دارمـش ... امـّـا ...
می تـرسم بـگویــم و بگـویـد : " مرسـی !! "
یــا بگویـد بـه این دلـیـل و آن دلـیـل دوسـتـم نـدارد ...
یــا چـه می دانـم ...
مثـل خیـلیـهـا بگـویـد لیـاقـتـم بـیـشـتـر از این حرفـهاسـت ...
می تـرسـم از اینــکـه
هـرچـیـزی بـگویـد جُـز :
" مــَــن هـم دوسـتت دارم "...

شورش

جیره ی سیگارم را بدهید!
و تنهایم بگذارید !!!!
در من
تیمارستانی
قصد شورش دارد..

صبور

کم طاقتی

عادت آن روزهایت بود....

این روزها

برای گرفتن خبری از من

عجیب

صبور شده ای عزیزم!!!


دور میشــــــــــــوی...

دور میشــــــــــــوی...
کوچک و کوچکـتر!
امــــــــا...
بزرگ و بزرگــــــــــــــــتر میشود
جای خالیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــت در ذهنم!

ساعـت شنی

همـچـون ساعـت شنی شــده ام
کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد
و الـتـمـاس مـیـکــنــد
یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …! !
لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! !
بــگـذاریــد " تــمام شــوم"

"دَرکِت مـی کُنـَم"

مـُزَخـرَف می شـَوَمـ
کـه بـَرای ِ دیگـَران قـابِل ِ دَرکـ نیسـتَمــ
حَتّـی عَزیز تـَرین کـَسَـم را اَز خود
مـی رانـَم ....
امّـادر دلـَم آن لحظـه ِ آرزو مـی کُنـَم تـا
بِگـویـَد :
مـی دانـَم دستِ خودِت نیسـت !
"دَرکِت مـی کُنـَم"

בرב

براﮮ بعضـــﮮ בرבها نــﮧ میتواלּ گریــــــــﮧ کَــرב...

نــﮧ میتواלּ فریــــــآב زב :

براﮮ بعضـــﮮ בرבها

فقـــط میتواלּ

نگــــاه کَرב

و بــﮮ صـــــבا شکستــ .

کفش

از ان روز که رفتی.....
کارت شارژ ها را سیگار میخرم....
وبا خیابان ها حرف میزنم...همینطور پیش برود...
باید گوشیم را هم بفروشم  کفش بخرم..........

تـآریـ ـخ مَصـــرَفـمْــ ـ

بوــے فـَـــراموشے گرفتــہ اَґَ

رَنگــــِ تَنـــ ـهایـــ‗__‗ــــ__‗ـــــــ__‗ـــــــ__‗ــــــــــ‗__‗ــے
دٍل شکستـگے
بُـغــــض وَ خـامـوشـــــــ‗__‗ـــــے
چـیـزــے نیستــــْ
تـآریـ ـخ مَصـــرَفـمْــ ـ گذشتـــ ـہ اَستـــْـ !!

مقصر

گلایه ای نیست...
از نبودنت گلایه ای نیست
تو مقصر نبودی ..
من عاشق نیستم …
وگرنه هزار و یک راه بود برای پابند کردنت …

بخند

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من ...
غصه هایت برای من ...
همه بغضها و اشکهایت برای من ..
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را...
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم برایت تنگ شده
دوستت دارم ...

بــه یــادتــــم ...

نــوشتـــه هــا بهــــانه استــــــ
فقــط مینــویســــم کــه یـــــادآوری کنــم ،
بــه یــادتــــم ...
بـــاورش بــا تـــو ...

چشم

اگر قرار باشد چشم هایت
  اینگونه جادویم کنند
 از ھمین آلان تآ ھمآن ھمیشه ات
 قافیه رآ باخته ام !
 به چشم هایت بگو  انصاف هم خوب است دیگر طاقت ندارم !

بی "تـــــــــــــــــــــو"

هر روز بی  "تـــــــــــــــــــــو" خط عمر کف دستم کوتاه تر میشود!

"تـــــــــــــــــــــو"

من حرمسرایی دارم از درد "تـــــــــــــــــــــو" سوگلی آن هستی!

نبود تو

وسعت نبود تو . . .
به اندازۀ تمام دنیای من است
تا آنجا که چشم کار میکند...
جای تو خالیست


بخند

 حتی اگر حرفی هم نبود
شماره ام را بگیر و فقط بخند
وقتی میخندی
زمان می ایستد
ودر زیر پوستم انگار پرنده ای
برای رهایی پرپر میزند 

بهشت

بهشت ،
نه مکانی بعد ِ مرگـــ !
زمانی ست به وسعت ِ زندگی...
که تنم محصور ِ
بازوان ِ توست !


مفت

این جماعت می گفتند اشکهایت را
خرج رفتنش نکن...
راست می گفتند
بی من
تو مفت هم نمی ارزی...

آرامم

من سرم را بالا گرفتم چون بازی را به کسی باختم که با خیانت برده بود...

آرامم... آرامشم این روزها مدیون همین انتظاریست که دیگر از کسی ندارم!

هر کس از این دنیا چیزی برداشت؛من از این دنیا دست برداشتـــم.


هق هق

خدایا حواست هست؟

صدای هق هق گریه هایم

از گلویی می آید

که تو

از رگش بهش

نزدیکتر بودی ..

حس میکنم دنیا خالیست مگر تو چند نفر بودی؟

مردنم می آید در پس اینهمه زندگی کردن بی تو

دروغ چرا؟ بعد از " تو" هیچ چیز قصد گذشتن ندارد،زمان جای خود دارد!

" خداحافظی ات "
عجب خرابه ای به بار آورده!
نگاه کن ...
مدت هاست در تلاشند
مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند!

دلـبـَـرکــَـم

برایم کــَـف زدند
در آغوشـَـم گرفتند
تایید و تشویقــَـم کردند .. که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم
دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است
اما بیــن ِ خــودمـان باشــد ، هنــوز تنهــ.ــا دلـبـَـرکــَـم تــ…ُــو هسـتــی

دلم گرفته

نیستی و ببینی جای خالیت ،چگونه به من دهن کجی میکند..

تمام داراییم را گرفتی دیگر هیچ ندارم !! حتی دوستت...


زیر سر تو است گریه هایم... بیدار شو...  میخواهم بروم...


فراموش کـردن تـــو هنر میخواهد
و مـــن
بی هنرترین انسان عالمم . . .

کاش نجابتم را بهانه رفتنت نمیکردی!
تا با دیدن هر هرزه ای به خودم نگویم
اگر مثل این بودم نمیرفت..!!


میایی؟؟

گفتی لب تر کن

تا دنیارا به پایت بریزم

حالا چشم تر کرده ام

میایی؟؟

 گفته بودی من مال توام...

بیا اموالت را ببر!

بر دوشم سنگینی میکند بار این امانت!!

اخم

دنبال بهانه ای برای گریه می گردم ...اخم های تو کجاست !!؟

خیالت

 من را با خیالت تنها نگذار

اصلا

مثل تو نیست !

آزارم میدهد...

عدالت

دوستت دارم
را هم به من گفت هم به او
نمیدانم میخواست
خیانت کند یا عدالت ؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!

بی انصــــــاف

ای کــاش یا بـــــــــــودی ،
یـــــا از اول نبودی !!!
ایـــــن که هســـتی
و کنــــارم نیســــتی ...
" دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد "
بفــــــهم بی انصــــــاف . . . !


طــعــمــه

وقـتـی دلـت گـرفـتـه
  وقـتـی غـمـگـیـنـی
 وقـتـی از زنـدگـی سـیـری
 " حـواسـتـو خـیـلـی جـمـع کـن "
 چــون طــعــمــه خــوبــی هــســتــی

بن بست

اسمت چه بود؟؟!

هان؟

می خواهم
تمام بن بست های
زندگی یم را
به نامت بکنم...


خیانت

 برای خیانت ، هزار راه هست،
اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست

" نرو "

دنبال کسی نیستم که وقتی میگم میرم بگه:
" نرو "
کسی رو میخوام که وقتی گفتم میرم بگه:
"صبر کن منم با هات بیام , تنها نرو"


تار مو

 تو همیـــشه میگفتـــــی :
   مـــــــن ، یه تار موی تو را به هیچ کس نمیــــــدهم!
    اینقدر تار های موی من را به این و آن دادی تا کچــــل شدم
    حـــــــالا برو دســـــت از سر کچلم بردار..

خوشبختی

دردناک ترین جای قصه اونجاست که

برات ارزوی خوشبختی میکنه.............

قانون

 اگه بهش زنگ میزنی رد میکنه..                            
یعنی تاریخ انقضای تو تو دلش تموم شده..                      
این قانونه....!!!                                       
با قانونه ادما نجنگ...!!!                                
غرورت له میشه...

اشتباه

اشتباه من این بود

که کسی رو پاشوره میکردم

که از تب عشق یکی دیگه داشت میسوخت.

التماس

التماس مال دیروز بود 
 مال وقتی که بچه بودیم
 امروز....میخواهی بروی؟
 خوب برو ....خداحافظ...

تقصیر

تقصیر از من است
آن زمان که گفتی
قول بده همیشه کنارم بمانی
یادم رفت بپرسم
کنار خودت یا خاطره هایت؟؟؟!!...

" زن "

چه حریصانه لبانم را بوسیدی...
و چه وحشیانه رختم را دریدی...
و من چه عاشقانه دست بر هوسهایت کشیدم...
اما...........
کاش میفهمیدی که" زن "...
تا عاشق نباشد نمیبوسد...نمیبوید...
وتسلیم نمیکند...رویاهای عریانیش را....

"تنت"

هیچگاه برای بدست آوردن محبت کسی
"تنت" را به او نسپار
هیچ تضمینی نیست که فردا تورا
"فاحشه" نخواند...

" شمــــا "

وقتـــی مـــرا " شمــــا " خطابــ میکنی!

درد دارد...

درد  دارد...

بفهم...

خدایا!!!!!!

خدایا!!!!!!
یا خیلی برگدون عقب
باخیلی بزن جلو
اینجای زندگی دلم خیلی گرفته!!!

زن

زن نیستی که بدانی
چقدر درد دارد
بعد از همخوابگی با عشقت
" فاحشه "
خطابت کنند !



آسمون

بالاخره آسمون نتونست طاقت بیاره
بغضش بارون شد و بارید
آهای آسمون .....
من از تو آسمونی ترم
هنوزم نباریدم