♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

آرامِ جانم

از تو دل گیرم
که نیستی و شب !
فریاد می کشد هر دم
حتی در روشنی خورشید ...
من ...
شبیه تکه ابری
گم کرده راه
باران نمی داند
پر از بغض
از تو دل گیرم و
بر تو دل تنگ
که نیستی و شب،
بر من،
شب مانده ست
روز نمی شود
دل گیرم از تو و
این بار دلتنگ تر از همیشه
روشنی ام توئی
روزم توئی و
زندگانی ام
بر من بتاب
بیا
حتی بُگذر بر من
دمی آرام گیرد این دل
که این بار ...
تنها دیدن توست
که آرامِ جانم خواهد بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد