♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

♥♥♥ دلنوشته های سمیرا ♥♥♥

از בل نوشتـ ـہ هایمـــــ ساבه نگـــــذر بـ ـہ یاב בاشتـ ـہ باشـــــ این בل نوشتـ ـہ ها را یکـــــ« בل »نوشتـ ـہ

زود باور بودم

زود باور بودم
من می دانم
نباید به حرف هایش دل خوش می کردم
نباید به نگاهش عادت می کردم
آخر...
... دلچسب بود حضور کوچکش در تنهایی بزرگم
عالی بود شعارهای کودکانه اش مثل فیلم های رمانتیک عاری از تلخی واقعیت
نباید به صدایش سازم را کوک می کردم
نباید به دلش قلبم را هدیه می دادم
آخر...
نو بود دستان خشکش در دستان آزادم
عجیب بود مردمک های چشمش مثل نوای گریه نوزادی پاک
زود باور بودم
من می دانم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد